سمتت هی آید دل من
حل کن مشکل من
شدم گیرت عزیزم
فکر درگیرت عزیزم
میزند آتش ب جانم
ای درمان جانم
حیف عاشق نبودی
بفهمی شرح حالم
ای جان ای جان ایجان ایجان
چه یاری دارم این بار
همانیست که در
خوابم میدیدم انگار
چشمش سیاه است
شبیه قرص ماه است
دلم کبوتره جلد نگاهش
بزن دست پا بکوبان
که ما درشهر خوبان
شهره ی عالم شدیمو
آخرش باهم شدیمو
عجب عشقب چه حالی
چه ابرووی هلالی
جان من وصل به رویت
امان از پیچ مویت
ارسال دیدگاه
تایید شده : ۰ ، در حال بررسی : 0 ، مجموع : 0