دل من غوغاس، من و یک جاده ی بارانیو تنها
تو نمیدانی، حال این دیوانه ی سر به هوارا
انگار اینجایی، با هم دوتایی، پا به پای هم کافه هارو میگردیم
سخته وقتیکه، نبودت میگه، ما به اون روزا دیگه بر نمیگردیم
میزند باران، باز آرام آرام، در سرم هوای تو آمده انگار
تو کجایی پس، که نبینم هس، این همه فاصله بین دل و دلدار
منه بی تابو، آسمانی که شده ابری دوباره
غیره تنهایی، ذره ای برای من نمانده چاره
عاشقِت باشم، ولی تنهاشم، جرم من این بود که به حرف تو دل بستم
نم بارونو، توو خیابونو، تک و تنها من توو خیال تو هستم
ارسال دیدگاه
تایید شده : ۰ ، در حال بررسی : 0 ، مجموع : 0