مهرآواز

آهنگ جدید احمدرضا بنام - بکر | Ahmadreza Benam - Bekr

کانال تلگرام ما ما را از طریق کانال دنبال کنید.
اطلاعیه: پست های سایت از طریق اشخاص و شرکت های مختلف به دست ما می رسد و در سایت قرار داده می شود، در صورتی که شخص یا شرکتی خود را صاحب اثری می داند با ارائه مستندات واقعی، پست ها قابل حذف شدن هستند.

دانلود آهنگ جدید احمدرضا بنام با عنوان بکر 
Download Ahmadreza Benam New Song Called Bekr

احمدرضا بنامبکر

Ahmadreza BenamBekr
احمدرضا بنام - بکر

دانلود آهنگ با کیفیت 320
کد پخش آنلاین این آهنگ برای وبلاگ و سایت شما

متن آهنگ احمدرضا - با عنوان بکر

یادمه خوب

حیات، امید، هدف به کول زندگی واسم رونده بود

اونجا که ذهنم نرفته پوله ارزش فقط یه لحظه بود

دهن واکنی نزنی زور حرف به کس میبینی حق و

داد میزنن بگیرید حق و شنیدی شَک کن جایی که دادن به عدل حق و واسه ماها قرن عوض شد دستور که جَنگ نَبرد کُن روی کولا چرک هدف شد یه سری گفتن ذهن غلط شد در حقیقت فهم تلف شد

بالا بیا

این ترحم کازبه خال رو صورت خام زوال

ظلم قسمت ستارهاست زیر نوره خورشید ماه

جریان میده حکم شنا محو تو اوج شعرام

نقطه فلان همش منتظر نقطه فعلام گُر گرفته شعله بجاش من توهم تو اوج یه ساز تو کل شعرم دونه بکار فهمه جریان محصول ما

یعنی تواین خاک عمل بیا

خالیه بارم چه جوری سازو خالی بزارم من همون بانی جارم نمیتونم سازمو خالی بزارم من غروب خورشید شامم من کبوتر خونین بالم همون شراب بدونه جامم من آغازِ پایانی بازم حزب میان مقابلم شکارچیا پشت سرم تومه چینان طعمه شدن تومه چینا سود میکردن شکرچیا گذشتن فقط زمان میخواد گیرِ این مثل تو زمان ما

پشت سرم دیوار پشت دیوار اون صورت داغم باسیلی کار مغز آدما سی دی خامه زیر دست رایتر جهل فقر فرهنگ و جنبه کم، میشه حاصل رایت جامعه جهل،

آدما از حَصَد به خم واسه هم فقط چاله میکندن

خوی وحشی به سادگی سر زد بار میان آدما دورهم چن خط شعر میشه مرحم دردم واسه قدرت زندگی پر زد چقد حروم شیم بین این جنگل

بالا بیا

این ترحم کاذبه خال رو صورت خام زوال

ظلم قسمت ستارهاست زیر نوره خورشید ماه

جریان میده حکم شنا محو تو اوج شعرام

نقطه فلان همش منتظر نقطه فعلام گُر گرفته شعله بجاش من توهم تو اوج یه ساز تو کل شعرم دونه بکار فهمه جریان محصول ما

یعنی تواین خاک عمل بیا

خوابه چشات مات این شهر ماله کشا ما له کشیدن که مات چشات جاباز میکنن شارلاتانا که پوست میندازن زیرتا بالا واسه رقصیدن دیره حالا گلومون زیره تیغه حالا بن بست بود راه بالا

کل وجودم تو آغوش مادرم جنگ شد تحمیل به باورم

انقدی بود که الکی به خواب نرم دایی نترس احمدی به باد نرفت محکم خوده کوه باورم وایسادم‌پاش چقد جنگیدم با تیرگیاش تا فهمیدم خودمم تیرگیا

حمایت مالی
برچسب ها

دیدگاه کاربران انتشار یافته : 0 - در انتظار بررسی : 0
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.