مهرآواز

خسته شدم... دیگه مادر بیا

بگو اذیتت میکنه لاقل چیا

این بچته نگران توعه

فاصلتو دور نکن با من زیاد

شاید یه روزایی بدترینم

ولی تنهام نزار تو بد نبینم

مادرم تو تنها امیدی

اگه آسمون بشی یرو من زمینم

من میرم تو کنارم باش

گوش کن بم یبارم کاش

توعم یرو منو ببخشی

من ورق میارم تو مدادم باش

این زندگی منو خورد کرد

باعث شد یرو ببینی تو منو دورتر

از خودت ا فک و فامیل

روزگار مام شده بد و تاریک

منو ببخش تو هر چن بار

که گفتم دروغ تو پرچمدار

میمونی پس تو نگاه من

من رفتم ولی هنو به یادتم

به یاد روزایی که بالاسرم بودی

تا یهو منو بگیره خواب

اول میشدم تو تا آخرم بودی

براش سخته ک منو ببینه خاک

فقط تو میتونی درکم کنی

میگی تو نگاهم بد تر شدی

میخونم برات کمتر کری

اگه زندگیم یروزی بد هرطوری

بشه... من هنوزم پیشت میمونم

اگه همه یرو ترکت کنن

میدونم من بد فس شدم

تو زندگی قشنگت دردت شدم

ولی میگذره خاطرم یروز

من کسیو ندارم تو پای من بسوز

کار من شده سیگارا صوصکی

که شبا میریزم رو این لیوانا کوفتی

الان اینجامو ردیف میزونم

واسه عشق به تو حتی حدیث میخونم

ولی فک نکن عوض میشم

من تا آخر همین میمونم

پس بگو منو می بخشی

تا پیدا کنیم یرو بدو میچرخیم

مادر تو چشمه ی منی

بگو فقط تویی ک پس منو میفهمی

زندگیمو ساختم پیشت

نمیخام کنم تو باختن ریشه

من نمیفهمم چرا هرجایی

میخاییم بریم یهو راه کج میشه

یهو راه کج میشه..