مهرآواز

یه روز بودی تمام من همه جان و جهان من

حالا اما شکستی تو پر پرواز و بال من

نبودت مثل بارونیه که هرگز نمیباره

ولی وقتی که تو هستی دلم از غصه بیزاره

میشه برگردی و روزی دوباره عاشقم باشی

دوباره قفل شه دستام تو دستات مال من باشی

میشه تموم بشه کابوس های تو هم و خالی

دوباره قدر بشناسم دوباره قدر بشناسی

میشه بشکنی این سکوتتو حرف بزنی با من

بگی همیشه تو قلبتمو هنوز دوسم داری

میشه برداری آوار غمو از روی این سینه

واسه من باش تا آخر که رسم عاشقی اینه

_______

اون که شبای تار من، همدم من بود همه کسم بود

حالا ردی نموند ازش اون که نفسم بود دلواپسم بود

زخمای بعد تو برام میمونه رو قلبم واسه ی همیشه

دردی که موند از تو برام هیچجوره دیگه دوا نمیشه

میشه برگردی و روزی دوباره عاشقم باشی

دوباره قفل شه دستام تو دستات مال من باشی

میشه تموم بشه کابوس های تو هم و خالی

دوباره قدر بشناسم دوباره قدر بشناسی

میشه بشکنی این سکوتتو حرف بزنی با من

بگی همیشه تو قلبتمو هنوز دوسم داری

میشه برداری آوار غمو از روی این سینه

واسه من باش تا آخر که رسم عاشقی اینه