دل نگرونی و قدم میزنی
تا منم از خاطره هام جواب شم
.
راهی برام نمونده غیر از اینکه
رو سر کاغذ و قلم خراب شم
.
شب که میشه گل میده دیوونگی
تا خود صبح صد دفعه جون میکنم
دفتر شعرامو میزارم جلوم
خاطرهامونو ورق میزنم
.
یادت میاد با خنده ها و حرفات
آتیش به جون من زدی یه روزی
گفتی باهات میمونم و نموندی
رفتی عقب تا که خودت نسوزی
.
میخوای بری برو عذابم نده
این دیگه اما و اگر نداره
درختی که چیزی ازش نمونده دیگه نیازی به تبر نداره
.
بغض ترانه های عاشقونم
همه تو آغوش خیالت شکست
حالا که دشواره برام جدایی میگی
یه اشکالی تو کارمون هست
.
اگه میخوای بری برو عذابم نده
این دیگه اما و اگر نداره
درختی که چیزی ازش نمونده دیگه نیازی به تبر نداره
ارسال دیدگاه
تایید شده : ۰ ، در حال بررسی : 0 ، مجموع : 0