عشق تو امد
خيمه به اين دل زد
من چه کنم بي تو گرفتار سرابم
نقش چشمانت
در شب من افتاد
بي تو دچار حس ترديد و عذابم
اين دل ساده
عاشق و دلداده
با چه اميدي به تو دل بسته و دلداده
در نيابد کس
حال دل زارم
عاشق تو دوباره و سه باره صد باره
امدم باده به دست ساقي من باشو
امدم بي اختيار طره مده تابو
اينچنين عاشق خود مبر تو از يادو
سر راه تو نشستم برسي بازم
گوشه چشمي نظري باز کني نازم
ناز چشم تو خرم دلبر طنازم
اگر از گوشه مژگان تو اشک به سمت منه ديوانه بيايد
تو بگو چگونه من صبر کنم از غم دوري
منو ترديد و صبوري
به چه خواهي برسي زين همه خودخواهي و دوري
ارسال دیدگاه
تایید شده : ۰ ، در حال بررسی : 0 ، مجموع : 0