با من تماشایی تره دنیا با این منی که غرق کابوسه
می دزده چشماشو از آیینه لبهای تنهاییشو می بوسه
با من تماشایی تره دنیا وقتی که ترس تازه ای داری
حس میکنی پشت سرت باید دیوارو با دستات نگه داری
زل میزنی چشمامو میبندم تا کم بیاره ابر بارونو
تنها گله که خوب میفهمه حال و هوای بغض گلدونو
بوی مسکن های تکراری دلشوره هایی که نمی میره
دور سرم می چرخم و انگار داره اتاقو درد می گیره
حالم بده مثل صدایی که عمر امیدش باز کوتاهه
چیزی نمونده تا ته قصه این تازه اما اول راهه
ارسال دیدگاه
تایید شده : ۰ ، در حال بررسی : 0 ، مجموع : 0