از خاطرات بچگیام،یادمه از سِنج و علم
دم دمای غروب که میشه پر میکشم سمت حرم
این روزا باز شال عزات،پرچمای سرخ و سیات
هوای ماه درد و غمو،هوا هوای کربوبلاست
دم غروب که میشه دلم،نگو حرم که میره دلم
همه رفیقام رفتن،من موندم و آه
به جون هر چی مرد قسم،اگه به کربلا برسم
برا تو میمیرم آقا با یه نگاه
میبینی حسین ، دلم کربوبلاتو میخواد
میبینی حسین ، محرم تو داره میاد
میبینی حسین ، دلم کربوبلاتو میخواد
میبینی حسین ، دلم کربوبلاتو میخواد
میبینی حسین ، محرم تو داره میاد
میبینی حسین ، دلم کربوبلاتو میخواد
یاد شبای گریه برات ، غریبی و اسیری تو
یاد سه ساله دختر تو ، یاد غمای خواهر تو
باز میگیره دوباره صدام ، میشینه شبنم تو چشام
وقتی که مقتل تو میگه ، چی گذشته تو خرابه ی شام
دم غروب خرابه ی شام ، رقیه میگه پس کو بابام
میبینی عمه دارن سنگم میزنن
چشم عمو رو دور دیدن و ، به اشک ما میخندیدن و
جلوی چشمای عمه من رو میزدن
میبینی بابا همه دخترت رو میزدن کتک
میبینی بابا چی سرم آورده این فلک
میبینی بابا چی سرم آورده این فلک
میبینی بابا همه دخترت رو میزدن کتک
میبینی بابا چی سرم آورده این فلک
میبینی بابا چی سرم آورده این فلک
ارسال دیدگاه
تایید شده : ۰ ، در حال بررسی : 0 ، مجموع : 0