بیا با هم بدوییم
توی خیابونای پاییز
من ... تنهایی نمیتونم
بدون تو نمیشه ... بدون تو هیچی نمیشه
با هم بدوییم ...تند تند بدوییم
یه جوری که هیچکی بهمون نرسه
داد بزنیم ... بذار همه فکر کنن ما دو تا دیوونه ایم
خو باشه ... ما دو تا دیوونه ایم
خیالمون نباشه
دستای همو بگیریم و بدوییم
این دیوونگی باحال تره
دستاتو به من بده
مثل همون دویدن توی مترو تجریش
همون که خیالشو کردیم
اما این بار واقعی
لفتش نده ... چرا فک میکنی همیشه فرصت بودن با منو داری
چشماتو میبندی باز میکنی , میبینی نیستم
تو میمیری بدون من ... خودت خوب میدونی
بیا امروز رو خوش باشیم ... فردا هر چی که میخواد بشه , بشه
قرار بذاریم ... یه روز بارونی .
توی کافه نه ... توی کوچه
یه کوچه که لباسای دوتامون خیس بارون باشه
میخوام ... میخوام بغلت کنم
اگه لباسای تو بیشتر خیس بارون بود
خو من بغلت میکنم
اگه لباسای من بیشتر خیس بارون بود
خو باز من بغلت میکنم
قبوله ؟
ارسال دیدگاه
تایید شده : ۱ ، در حال بررسی : 0 ، مجموع : 1گریه کردم . خیلی احساسی بود