مهرآواز

لحظه ای که ، تو رو راهی کردم

میدونستم ، چه گناهی کردم

که عذابش جونمو میگیره ، میگیره

دوریِ تو از خودم دورم کرد

این جدایی ، بی تو مجبورم کرد

که بسازم راهمو تنهایی ، تنهایی

یادت میفتم با گریه میخندم

رو کلِ دنیا ، چشمامو میبندم

رو هر چی دارم ، حتی رو آینده ام

چشمامو میبندم

دلتنگ که میشی ، دستتو میگیرم

دلتنگمی که ، دارم برات میمیرم

بدونِ چشمات از زندگی سیرم

دستتو میگیرم

بعد از تو حس کردم ، خالی شده پشتم

توو روزمرگی هام ، آیندمو کشتم

تصویرِ آینده ، بی خنده یعنی چی؟

اصلاً بدونِ تو ، آینده یعنی چی؟

یادت میفتم با گریه میخندم

رو کلِ دنیا ، چشمامو میبندم

رو هر چی دارم ، حتی رو آینده ام

چشمامو میبندم

دلتنگ که میشی ، دستتو میگیرم

دلتنگمی که ، دارم برات میمیرم

بدونِ چشمات از زندگی سیرم

دستتو میگیرم