نشد دل ازت، جون بگیره
چقدر پای دردات، بشینه
شده آسمون بی تو تاریک
تا جایی که چشمام نبینه
درخت دلم ریشه داره
رو خاک دلت پا میذاره
تو پس نزنی این قلب دیگه
که دل دیگه طاقت نداره
وای که این دل چقدر واسه عشقش
جنگیدش بمونه پای عشقش
اینجوری دوری از تو، میگیره
خواب و آرامشو از دو چشمش
خدایی نکرده نذاری بری
روز و شب بی تو من، تنها باشم
گناهی نکرده دل من نباشی
تو شهر دلم، ابری باشم
چقدر تک و تنها بسازم دیگه
نا ندارم بگم خسته می شم
نمی شه دیگه آب می شم
تو نبودِت یه آدم دیونه میشم
وای که این دل چقدر واسه عشقش
جنگیدش بمونه پای عشقش
اینجوری دوری از تو، می گیره
خواب و آرامشو از دو چشمش
ارسال دیدگاه
تایید شده : ۰ ، در حال بررسی : 0 ، مجموع : 0